سال ۱۴۰۱

ساخت وبلاگ

ای جان من!

سی و یک بهار را نظاره گر بوده ام و این سال نو برای من لذت بخش ترین بوده است. ساعت هفت و سه دقیقه عصر /شب سال را تحویل نمودم آن هم پای لپ تاپ در اتاقم! هنگام لحظه تحویل سال ، اشک در چشمانم حلقه بست...

گفتم خداوندا! امسال تلاشم را بیشتر از پیش خواهم نمود تو هم به من نیم نگاهی داشته باش جای دوری نمی رود!

مایل نبودم مادرم اشک ها را در چشمانم ببیند پس به سرعت پاک نمودم و در دفترچه کوچکم چند هدف نوشتم و عیدی ام را از خواهرم و مادرم دریافت کردم و کمی خودم را برایشان به اصطلاح لوس نمودم!

یک آهنگ شاد گذاشتم و کمی رقصیدم. آرزوهایم را به مادرم که در حال نماز خواندن بود، گفتم آن هم با ریتم و آهنگ!

خدایا!

خوشبختی و تن درستی و شادکامی برای همه باشد برای همه همه همهههه!

خداوندا ! امسال پیشرفت کنم و خوشحال باشم و برای خودم برای دل خودم زندگی کنم.

قصد ادامه تحصیل دارم مقدماتش را فراهم نموده ام ، امیدوارم همه چیز جور بشود.

امسال سال من است.... سال جسارت و پیشرفت.

دلم خیلی گرفته...
ما را در سایت دلم خیلی گرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sabz144 بازدید : 103 تاريخ : جمعه 3 تير 1401 ساعت: 22:36