آخرین مطالب
امکانات وب
دیگه از شدت تنهایی و بی دوستی و بیکاری و از همه مهمتر بی هدفی، خسته خسته خسته شده بودم و روزهام بدون تنوع و حس خاصی سپری میشدند. هر ازگاهی تصمیم میگرفتم لباسی بدوزم و خیاطی کنم اما چون دارم پول جمع میکنم برای تزریق ژل به صورتم،مجبورم از یک سری نیازهام صرف نظر کنم و پول پس انداز کنم چون میخوام بهترین برند ژل رو تزریق کنم.حس میکنم صورتم بی حس و حاله و نیاز به پر شدن داره.یا شاید هم اشتباه فکر میکنم و چون این روزها همه جا قیافه های مصنوعی و عملی و... نمایش داده میشن،صورت طبیعی و نرمال خودم رو دیگه دوست ندارم و غیر عادی میدونم.لیزر هم هشت جلسه رفتم برای ساق پام هیچ تاثیری نداشت و فقط هدر دادن پول بود. اینها یک مشت ادعای بیخود هست که میگن لیزر ریشه موها رو از بین میبره.نمیگم نمیبره اما تا زمانی که هزینه میکنی و جلساتش رو میری ، تاثیر داره ولی بعد از دو یا سه ماه دوباره به حالت قبل برمیگرده.حالا یه تجربه شد واسم اما ای کاش اون همه پول رو برای تفریح و رستوران و کافه و... هزینه میکردم نه لیزر.
مامانم اینها که موافق تزریق نیستن چون هم هزینش بالاست هم چند ماه بیشتر دوام نداره اما اون پزشکی که من پیشش رفتم گفت تا یکی دو سال موندگاره چون برند خوب استفاده میکنه.دوستم رفته بود پیشش و راضی بود حالا منم دلم میخواد اینم تجربه کنم و زیباتر شم.گاهی با خودم میگم ای کاش خودم یه عااالمه پول داشتم یا یه شوهر پولدار گیرم میومد نگران هزینه های این چنینی نبودم و با خیال راحت از روش های زیبا شدن استفاده میکردم و نیازی به پس انداز کردن و کم کردن هزینه ها نداشتم.یعنی میشه؟!
دیگه انشالله خدا بخواد شهریور هر طور شده تزریقم رو انجام میدم و پولم دیگه جور شده و از بعد از شهریور میرسم به خیاطیم و دوختن لباس.میخوام هم تمرین کنم هم بدوزم هم مشتری بگیرم و امیدوارم که بقیه پول بدن و بتونم مستقل بشم.آمین.
و یه ارزویی هم که این روزها دارم اینه که یه دختر عمو دارم که هر چند چند سالی از من بزرگتره ولی خیلییی با هم صمیمی هستیم و از جیک و پوک هم به اصطلاح خبر داریم.دلم میخواد اگر تو سرنوشتمون ازدواج بود،هر دو تامون به فاصله چند ماه ازدواج کنیم و مجرد نمونه اون یکی. خدایا یعنی میشه؟
خیلی اتفاقات افتاده ولی حوصله نوشتن ندارم. اما باز هم خدا رو شکر شکر شکر.
دلم خیلی گرفته...