بله برون

ساخت وبلاگ
سلام

خيلي حرف ها دارم كه بايد بگم و اتفاق هاي خوبي هم افتاده البته نه براي من بلكه براي داداش بزرگم كه بالاخره تصميم به ازدواج گرفت و با دوست دخترش داره انشالله ازدواج ميكنه . البته ما پنجشنبه هفته گذشته رفتيم با دو تا دايي هام كه بزرگ فاميل ميشن، خونه عروس خانم براي بله برون و بحث مهريه و اين حرف ها. قبل از اينكه كلا من خانواده عروس رو از نزديك ببينم و باهاشون اشنا بشم، مدتي بود كه داداشم همش ميگفت سهيلا دو تا داداش مجرد خوب داره و من دلم ميخواد تو با يكيشون ازدواج كني ! منم اصلا فكرشو نميكردم سهيلا يعني همون كه قراره عروسمون شه،داداشاي خوب و قشنگي داشته باشهرو اصلا حرف داداشمو كه همش ميگفت داداشاي سهيلا خيلي خوبن خوش تيپن تحصيل كردن رو جدي نمي گرفتم و فكر ميكردم شوخي ميكنه اخه داداشم شوخ طبعه كلا. حتي مامانم هم كه رفته بودن خواستگاري ، داداشاي سهيلا رو كه ديده بود خيلي ازشون تعريف ميكرد به خصوص از زرنگي و تحصيلاتشون و اينكه با نداري و سختي خودشون رو به جاهاي بالا كشيدن. منم فقط ميشنيدم تا اينكه از نزديك ديدمشون تو شب بله برون. واي خدا هموني بودن كه من ميخوام! خوش تيپ،قد بلند و با ادب و مغرور!!! منم يه روسري سرم كرده بودم كه اصلا بهم نمي يومد ولي زير چشمي همش داداشاي سهيلا رو مي پاييدم!!! از اون شب بله برون يه حس و حالي دارم! دلم ميخواد حرف داداشم شوخي نبود و ميشد با يكي از داداشاي سهيلا ازدواج ميكردم و يكيشون از من خوشش ميومد !!! هر چند كه اميدي ندارم چون فكر كنم دوست دختر دارن و سرشون شلوغه! اي روزگار... عاشق شديم رفت! حالا هفته ديگه تو محضر عقد داريم يه عقد ساده ولي داداشم قول داده عروسي بگيره، كاش تو محضر داداشاشو ببينم و بايد حسابي به خودم برسمو ارايش كنم تا به چشم بيام به قول يه نفر كه ميگفت ناز و قميش! بيا براي طرف هاها . خدايا من دلم ارزوهاي بزرگ داره خودت قانعم كن!


موضوعات مرتبط: بله برون دلم خیلی گرفته...
ما را در سایت دلم خیلی گرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sabz144 بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 23:15