من و خواهرم

ساخت وبلاگ
مثلا بارها شده كه با مادرم اختلافاتي داشتم اما خواهرم كمكم كرده يا مثلا چيزي ميخواستم سعي كرده برام تهيه كنه يا تا همين چند سال پيش براي خريد عيدم يا هر خريدي داشتم تا اخر شب تو اين مغازه ها و پاساژ ها پا به پام ميومد و حتي پول كمك ميكرد تا بتونم لباسها و وسايل مورد نيازم رو بخرم و خوشحال باشم. هنوزم باهام درسته كه قهر يا سرسنگينه ولي ميدونه من پسته خام دوست دارم برام ميخره ميذاره رو ميز تا بردارم منم با پر رويي تمام همشو تند تند ميخورم! يا الان كه بايد خونمون رو خالي كنيم تا داداشم بسازه و مجتمع كنه،خب چون هزينه هاي ساخت بالاست داداشم گفته يه جاي ارزون رو اجاره كنيم تا خونمون ساخته شه اما من همش ايراد ميگيرم كه نه بايد فلان جا بهترين جا خونه بگيريم و من جاهاي ارزون نميام و هي غر ميزنم.اما خواهرم تا ديد من ناراحتم با اينكه باهام حرف نميدنه اما گفت خودش پول روي رهني و اجاره ميذاره تا بتونيم جاهاي بهتر خونه اجاره كنيم و من راضي باشم.ميتونست بگه به من ربطي نداره و هرجا ميخواين خونه بگيريد و اصلا به من و ناراحتيم كاري نداشته باشه اما باز مي بينم كه به فكرمونه. اينها رو گفتم براي خودم كه اينقدر خواهرم رو بد نبينم. فقط اخلاقش بي ثباته يه مدت فوق العاده مهربون و يك مدت بيرحم!

خدايا شكرت!

دلم خیلی گرفته...
ما را در سایت دلم خیلی گرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sabz144 بازدید : 83 تاريخ : شنبه 30 دی 1396 ساعت: 22:32