یلدا

ساخت وبلاگ

امشب شب یلداست

سه شب پیش ، جشن شب یلدا را زودتر برگزار کردیم ! 

افراد فامیل در خانه مادربزرگم دور هم گرد آمدیم... چقدر دیدن بستگانم به من شادی داد.

امشب ، شب یلدای اصلی است و من تنهای تنها در خانه نشسته ام. یک چراغ کم سو روشن کرده ام و تلوزیون هم روشن است.

باز هم خانه مادربزرگم همه امشب جمع هستند اما من نرفتم ماندم در خانه تا تکالیف درسی ام را انجام دهم و کمی در خانه با خود خلوتی داشته باشم.

برای خودم انار دانه دانه کرده ام... 

با خودم فکر میکردم که به راستی انسان در رنج و سختی روزگار میگذراند. به راستی که هر انسانی بسته به شرایط زندگی اش، سختی ها و رنج های گوناگونی را به دوش میکشد.باید از درد و رنجهای روزگار دوری نکرد! باید آنها را پذیرفت. ما باید بپذیریم که گذران زندگی همراه با سختی و رنج است. باید با رنجهایمان رفیق باشیم... با آنها کنار بیاییم! وگرنه هر اندازه که به دنبال زندگی بدون درد و غصه برویم، کمتر به آن دست پیدا میکنیم. بهترین اتفاق آن است که زندگی را با همه دردها و رنجها و سختی هایش دوست بداریم. چاره چیست؟! زندگی همین است دیگر! خوبی اش آن است که غیر قابل پیش بینی است و طولانی هم نیست! زودی تمام میشود...

 

دلم خیلی گرفته...
ما را در سایت دلم خیلی گرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sabz144 بازدید : 85 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 5:16