با تو حکایتی دگر...

ساخت وبلاگ

لپ تاب را روشن میکنم. آهنگی از سیاوش قمیشی پیدا میکنم به همراهی مسعود فردمنش. آهنگ را خیلی دوست دارم. انتخاب میکنم و میشنوم ... با تو حکایتی دگر ...این دل ما به سر کند ، شب سیاه قصه را زمزمه ای دگر کند... ! امروز حال دلم خنثی است. نه خوشحالم و امیدوار و نه غمگین و ناامید. من ساده ی ساده اینجا نشسته ام.

فردا قرار است جایی بروم و چیزهایی بشنوم. 

شاید خوب است شاید هم نه.

اشتباهم این است که در یاد گرفتن رانندگی مقاومت به خرج میدهم.

من باید رانندگی یاد بگیرم 

من ... اینجا نشسته ام. چه میشود؟! نمیدانم! 

دلم خیلی گرفته...
ما را در سایت دلم خیلی گرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sabz144 بازدید : 104 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 5:16